زن می خواست جامعه را فتح کند برعکس شد

 زن می خواست جامعه را فتح کند برعکس شد

 

 

این ها حرف های زنی است که بعد از سه سال کلنجار رفتن با خود و جامعه بالاخره شاغل شد والان بعد از تقریبا یک سال دعا دعا میکند تا تاریخ قراردادش تمام شود و به کانون خانواده اش برگردد وآن را گرم تر از همیشه کند ولی با مطالعه و در کنار خدا.

زن های خسته و درمانده که همه سوار بر اتوبوس یا تاکسی یا ماشینهایی که با پول خودشان خریده اند حالا به خانه می روند! پر از فکرو دغدغه !پر از استرس .آنها خسته اند، می روند تا شاید با دیدن فرزندشان خستگی از تن و بدنشان به در رود .پدرهایی کلافه هم به خانه می آیند و بچه هایی که اگر خیلی هم اجتماعی باشند حالا که عصر شده دو تا سه ساعت است منتظر مادران و پدران شان هستند و می خواهند به خانه ای بروند و با مامان و بابا بگویند و بخندند و بازی کنند .اما این طفلان غریب و بی کس که مظلوم ترین موجودات دنیا هستند و ناخواسته به این ورطه افتاده اند خودشان با این جسم وجان ظریف و کوچک تکیه گاه اند .پناه عاطفی پدر و مادری که خسته به آغوش پر لبخند او آمده تا شاید خستگی و کلافگی یک روز پر کار را به دراورد .آری بچه ها پناه مادران و پدران اند نه مادران قوی و بزرگ، پناه پدران و بچه های مظلوم .
خدایا به کجا می رویم ؟؟؟ما دانسته ولی از سر لجبازی و ثابت کردن قدرتمان به مردها در سرازیری سقوطیم .به ته دره ای می رویم که با وجدانمان، آن را حس می کنیم ولی نفس لجبازو یک دنده ما سراب خوشبختی در ته دره می بیند .الهی کمک کن عاقل شویم .کمک کن به جای پول و جسم کمی وکمی به فکرروح بچه هایمان و روح خسته خودمان برسیم .کمک کن کمی و کمی به درد دل پدران خسته ای که مامن و پناهشان ما بودیم ولی حالا زن های خیابان و محل کار شده اند گوش دهیم و طبیب دل خسته شان شویم .ما برای چه آمدیم ؟؟
برای چه بزرگ شدیم ؟؟
ما برای چه ازدواج کردیم ؟؟
ما برای چه بچه دار شدیم ؟؟
ما برای چه سر کار رفتیم ؟؟
ما برای چه دنبال پول بیشتر می دویم ولی دنبال خانواده صمیمی تر و پر محبت تر نمی رویم حتی آهسته ؟؟
ما چرا چرا امدیم ؟؟؟
ما چرا دنبال محبت به جامعه رفتیم ؟؟؟
ما چرا دنبال محبت همه جا می رویم الا خانه خدا؟؟؟
ما چرا وقتی خودمان به دنبال توجه به جامعه رفتیم همسرمان را توبیخ می کنیم که دل به زندگی نمی دهد؟؟؟
چرا؟چرا؟ چرا؟
خیلی مشتاقم برایم دلیل بیاورید که اشتباه می کنم ولی مطمئنم در این جنگی که ما زن ها شروع کردیم خودمان قربانی اولش هستیم .
 

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






برچسب‌ها: <-TagName->
نویسنده: علی | 13 / 2 / 1398برچسب:, - 11:32 بعد از ظهر

آخرین مطالب

» وخدا در همین نزدیکی هست ( 1398/4/1 )
» فقط ده دقیقه ( 1398/3/26 )
» طعم مرگ ( 1398/3/26 )
» رنگ دنیایی ( 1398/3/26 )
» حجاب ( 1398/3/24 )
» حجاب ( 1398/3/24 )
» آدم نمیدونه چی بگه .......... ( 1398/3/24 )
» الله ( 1398/3/24 )
» قلب ( 1398/3/24 )
» خدا ( 1398/3/24 )
» به به چه دکترای ما چه جوری پایان نامه میدن؟ ( 1398/3/24 )
» بدون شرح ( 1398/3/24 )
» اری ( 1398/2/27 )
» عشق گمشده ی نسل امروزی ( 1398/2/23 )
» a ( 1398/2/21 )
» در گوشی ( 1398/2/21 )
» بدون شرح ( 1398/2/19 )
» به نام خلق زیبایی ها ( 1387/2/19 )
» ده نکته کاربردی به دخترخانم‌های جویای همسر ( 1398/2/19 )
» سلام ( 1398/2/17 )
» بدون شرح ( 1398/2/14 )
» بدون شرح ( 1387/2/14 )
» محسن مخملباف قبل انقلاب و بعد انقلاب ( 1398/2/14 )
» عشق، حق مسلم ماست!(درِ گوشی با آقایان) ( 1398/2/13 )
» بچه هائی که بچه نیستند ( 1398/2/13 )
» زن می خواست جامعه را فتح کند برعکس شد ( 1398/2/13 )
» بدون شرح ( 1398/2/10 )
» بدون شرح ( 1398/2/10 )
» زمان ( 1398/2/10 )
» کثیف ( 1398/2/10 )
» بدون شرح ( 1392/2/3 )
» سنگر ( 1398/1/27 )
» مهدی جان ( 1392/1/26 )
 

لینکستان

نویسندگان

ADS

درباره ما